۸ انیمیشن کلاسیک که باید حتما ببینید
به گزارش کنکور هنر، حدودا سه دهه ای از زمانیکه دیگر فقط بچه ها مشتری انیمیشن نیستند می گذرد. در خلال این سه دهه، انیمیشن هایی در جهان ساخته شده و به نمایش درآمده که بزرگ سالان را هم با خود همراه ساخته و انیمیشن را به طیف وسیعی از فیلمها، سبک ها و تکنیکها تبدیل نموده است.
به گزارش خبرگزاری کنکور هنر - انیمیشن چنان حیطه گسترده و متنوعی شده که بعید است سازندگان، منتقدان و طرفدارانش سر تعریف یکسان و واحدی از این که انیمیشن چیست به توافق برسند. این عدم توافق، با عنایت به پیشرفت های تکنولوژیک در فرایند فیلمسازی طی دو دهه اخیر، خیلی هم تعجب برانگیز نیست. برای مثال، به آسانی نمی شود گفت «آواتار» جیمز کامرون انیمیشن است یا لایو اکشن. خود کامرون که اعتقاد دارد فیلمش انیمیشن نیست و همه جزئیات فیلم را بازیگران ساخته اند، ولی می شود با نظرش موافق نبود. بسته به این که در تحلیل و تفسیر سینمای دیجیتال به کدام فلسفه و رویکرد متوسل می شوید، تعیین انیمیشن بودن یا نبودن فیلمها هم متفاوت خواهد شد.
همشهری نوشت: با این وجود هنوز هم به آسانی می شود یک انیمیشن متعارف را از همان اولین نماهایش شناخت و تصمیم گرفت که به تماشایش می ارزد یا نه. انیمیشن جذاب، به خصوص در دو دهه اخیر، با داستانی گرم و گیرا و شخصیت هایی زنده روی نگاه ما به زندگی و آدم ها و رفتار خودمان اثر می گذارد. انگار رنگ ها و اشکال و حتی چهره های انسانی گرافیکی با معصومیت شان همدلی ما را راحتتر از فیلمهای لایو اکشن تسهیل می کنند. چقدر طول کشید که از پیرمرد شجاع و وفادار و بامزه «آپ/ بالا» خوشتان بیاید و با او همدلی کنید؟ نوازنده شکست خورده انیمیشن «روح» که در زندگی نتوانسته دنبال رؤیای نوازندگی اش برود و تازه بعد از مرگ در عالم ارواح شجاعت لازم را برای تغییر زندگی اش به دست می آورد، چقدر شما را به خطر کردن و پی رؤیاهای تان رفتن ترغیب کرده؟ همین اواخر، انیمیشن معمولی «لئو» چقدر دیده شد و پیام ساده و عملی اش که ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است، به دل ها نشست. ۸ انیمیشنی که در اینجا معرفی کرده ایم، همگی کلاسیک اند، بعضی تجاری و متعارف و بعضی غیرتجاری و نامتعارف که همه شان ارزش تماشا دارند.
بامبی (۱۹۴۵)
کارگردان: دیوید هَند
محصول: امریکا
بچه گوزنی که مادرش را از دست داده باید به تنهایی در جنگل زندگی کند. این داستان دقیقاً مناسب سال ۱۹۴۵ بود که جنگ جهانی دوم به اتمام رسید. میلیونها کودک در سرتاسر قاره سبز و سایر نقاط دنیا باید راه و رسم زندگی را بدون این که راهنما و بزرگ تری داشته باشند می آموختند و می توانستند گلیم شان را از آب بیرون بکشند. جنگلی که بامبی در آن پا می گیرد و تجربه به دست می آورد، استعاره ای از جوامع جنگ زده است که خطر در هر گوشه و کنارش کمین کرده و بچه گوزن معصوم و زیبایی مثل بامبی برای آموختن راه و رسم زندگی در این محیط نیازمند دوستانی زرنگ مثل تامپر خرگوشه است.
سیندرلا (۱۹۵۰)
کارگردان: کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک و ویلفرد جکسون
محصول: امریکا
این داستان اسطوره ای به همان اندازه که به دختران جوان می قبولاند فقط کافی است صبور و خوش قلب باشند تا بخت در خانه شان را بزند و به خوشبختی برسند، به زعم فمینیست ها، مروج اعتقادات ناروایی است که باور دختران جوان را به توانایی های خودشان تضعیف می کند. با این همه، در این انیمیشن والت دیزنی، سیندرلا مظهر همه خوبی هایی است که یک دختر جوان آرزوی شان را در سر می پروراند. نامادری بدجنس سیندرلا هم تجسمی از همه نیروهایی شر و شومی است که نمی خواهد زیبایی و دانایی و کاردانی سیندرلا را باور کند و فقط به پشتیبانی از دختران نالایق خودش می اندیشد که استعدادشان در کرنش کردن است.
سیاره اعجاب انگیز (۱۹۷۳)
کارگردان: رنه لالوکس
محصول: فرانسه
انیمیشنی سوررئال که دیدنش تجربه ای منحصربه فرد است و البته اگر اهل تجربه چیزهای نامتعارف نباشید، شاید چندان به مذاق تان خوش نیاید. جز رنه لالوکس، دیگر آدم مهم و موثر «سیاره شگفت انگیز» هنرمند کارتونیست رولان توپور بود که در نوشتن فیلمنامه و طراحی تولید این انیمیشن هم نقش داشت. «سیاره شگفت انگیز» داستان دو نژاد Oms و Draags است که در سیاره Ygam زندگی می کنند. Oms ها از نظر جثه اندازه انسان و تحت ظلم و ستم Draags های غول پیکر و آبی رنگ هستند که با مداخله یک دختر Draags تغییری در این وضع رخ می دهد. تصاویر این انیمیشن جادویی به نقاشی های سورئالیستی شباهت دارد.
آکیرا (۱۹۸۸)
کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
محصول: ژاپن
سی سال بعد از جنگ جهانی سوم، توکیو به شهری بسیار بزرگ و صنعتی تبدیل گشته که گروههای خلافکار شب و روز در آن با هم می جنگند. علت وقوع جنگ جهانی سوم کودکی به نام آکیرا بوده که توانایی های خاصی داشته. یکی از اعضای ضعیف گروههای خلافکار که صاحب قدرتی عجیب شده، آکیرا را پیدا می کند، ولی آکیرا چیزی نیست که او فکرش را می کرده. اتوموتو گفته منبع الهامش دهه ۱۹۷۰ توکیو بوده که تظاهرات دانشجویی، موتورسواران، جنبش های سیاسی، گنگستران و جوانان بی خانمان در آن وجود داشتند. کیفیت بالای گرافیکی این انیمیشن یکی از علل موفقیت آن بود.
منبع: كنكور هنر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب