كتابی جامعه شناسانه پیرامون دانشگاه نقد و بررسی گردید
به گزارش كنكور هنر نشست نقد كتاب ؛دانشگاه، از نردبان تا سایبان؛ اثر یكی از جامعه شناسان و اساتید دانشگاه عصر چهارشنبه با حضور نویسنده اثر در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار گردید.
این كتاب 520 صفحه ای نوشته 'دكتر عباس كاظمی' تیر ماه امسال به همت انتشارات پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم منتشر گردید.
استادیار گروه آموزشی علوم اجتماعی دانشكده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در نشست نقد این كتاب اظهار داشت: این اثر بسیار ریزبینانه به زیست جهان دانشگاهی و اتفاقات زندگی روزمره اساتید و دانشجویان در مراكز آموزش عالی پرداخته است.
دكتر مهدی كرمانی اضافه كرد: نویسنده آن از نسل جامعه شناسان و نویسندگانی است كه كتاب را برای خوانده شدن می نویسند و این یك خصوصیت بسیار مهم می باشد.
وی افزود: مطالب در كتاب 'دانشگاه، از نردبان تا سایبان' انسجام خوبی دارند و نثر آن شیوا است. در این اثر شئون مختلف پدیده های یاد شده نویسنده مطرح، مفاهیم آن طبقه بندی و سطح بندی شده اند كه این هم امتیاز ویژه كتاب است.
ناقد كتاب 'دانشگاه، از نردبان تا سایبان' هم در این نشست اظهار داشت: ارقام و آمار یاد شده در این كتاب هم كیفی و مستدل هستند و نویسنده در بیان مطالب خود از پشتوانه قوی نظری بهره گرفته است.
وی اضافه كرد: مطالب ذكر شده در كتاب 'دانشگاه، از نردبان تا سایبان' مربوط به پدیده هایی است كه سالها در محیط دانشگاه جریان داشته بنابراین مطلب بسیار ملموس هستند.
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی همینطور به نقاط ضعف كتاب مورد نقدش اشاره و بیان كرد: در كتاب 'دانشگاه، از نردبان تا سایبان' ماهیت دانشگاه تبیین نشده است. همینطور به این پرسش كه 'آیا هر چه بر دانشگاه بار شود ذات آن تغییر می كند یا خیر' هم پاسخ داده نشده است.
وی افزود: از جانب دیگر نویسنده راهكارهایی برای كمبودها و مسائل در رابطه با دانشگاه كه بعنوان 'مشكل' در كتاب ذكر شده اند عرضه نكرده است. اگر دانشگاه را بعنوان یك واقعیت بیرونی در نظر بگیریم كه ماهیت اجتماعی دارد، در این كتاب مبنا یا معیاری برای دانشگاه ذكر نشده است. به این معنا كه آیا دانشگاه معیار در جامعه باید چگونه باشد؟
دكتر كرمانی اظهار داشت: معمولا این آثار به ما تلنگرهای جدی می زنند بنابراین بهتر است جنبه های ایجابی داستان هم ذكر شوند، یعنی 'چه باید كرد' هم در اینگونه آثار تصریح شوند، بخصوص برای نسل جوان كه نیاز به تحول دارد.
وی اضافه كرد: ذكر 'چه باید كرد' سبب می گردد دانشجو با خواندن كتابی از این دست آثار گرفتار سوءبرداشت نشوند. اما در مجموع این كتاب درباره دانشگاه است و دریچه های فكری جدیدی را بر روی خواننده باز می كند.
* دانشگاه از نردبان ترقی تبدیل به سایبان همگانی شده است
نویسنده كتاب 'دانشگاه از نردبان تا سایبان' هم در نشست نقد كتابش اظهار داشت: امروزه دانشگاه از نردبانی كه برای ترقی افراد و بهره مندی زندگی بهتر بكار برده می شد، تبدیل به سایبانی برای همه مردم از هر طیفی شده است.
دكتر عباس كاظمی اضافه كرد: دانشگاه با تاخیر گره خورده است. در واقع به دانشگاه می آییم كه یك سری كارهای دیگر را انجام ندهیم. مثلا سربازی نرویم یا مدت زمانی بگذرد تا بعد بدانیم چكار باید نماییم، یا چون هیچ كاری برای انجام دادن نداریم وارد دانشگاه می شویم.
وی افزود: تاخیر برای ما ایرانی ها یك مفهوم فرهنگی دارد به نحوی كه تاخیر برای روشنفكران به معنای منزلت و برای مدیران سیاسی نشانه روشنفكری و مدنیت می باشد اما سر وقت آمدن نشانه روستایی بودن است.
عضو هیات علمی پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اظهار داشت: تاخیر، در برنامه های توسعه دانشگاهی اساسا غایت توسعه دانشگاهی و رشته ای برای دولتها در دوره های مختلف بوده است، به این معنا كه از دهه 1340 به بعد دولتها دغدغه بیكاری تحصیلكردگان را داشتند. این دغدغه ابتدا نسبت به دیپلمه ها، سپی در سطح لیسانسیه ها و در این دوران نسبت به دارندگان مدارك دانشگاهی فوق لیسانس و دكترا است.
وی اضافه كرد: دولتها به جهت اینكه بازار كار دیپلمه ها یا لیسانسه ها را عقب اندازند، دانشگاهها را توسعه داده و دانشگاه را به یك بازار تبدیل كردند. این امر سبب شد تا نسل جوان و آماده كار هم فرآیند شغلی خویش را عقب اندازد و خود این مسئله هم پیامدهایی برای جامعه به دنبال داشته است.
كاظمی افزود: از منظر اقتصادی و اشتغال 'تاخیر' معنای ایدئولوژیك هم دارد چونكه این تاخیر در دهه 1370 برای جوانان بین 20 تا 25 ساله و جامعه بحران بیكاری را تولید كرد بنابراین جمعیت عظیمی بیكار می مانند و آسیبهای اجتماعی به آنان لطمه می زند.
وی اظهار داشت: فردی كه از ابتدای تحصیل دغدغه كنكور و رسیدن به مدارج بالای علمی را دارد، دوران نوجوانی و جوانی خویش را تا 30 سالگی صرف كنكور، درس خواندن و گرفتن مدارك لیسانس و فوق لیسانس می كند بنابراین دوران جوانی و لذت بردن از آن برایش به تاخیر می افتد.
این جامعه شناس اظهار داشت: همینكه فرد به 30 سالگی می رسد وقتی به پشت سر نگاه می كند می بیند تجربه جوانی اش همراه با كنكور، درس خواندن، تست زدن، بهترین دانشگاه رفتن، خوابگاه رفتن، تفریح نكردن و لذت نبردن بوده و همه این دوران را صرف خواندن كتابهایی كرده كه هیچ ربطی به جامعه و مهارتهای شغلی نداشته اند.
وی اضافه كرد: جوان 30 ساله خویش را فاقد آینده شغلی می بیند. وقتی این فرد به 40 سالگی رسید دیگر زمانی برای ساختن آینده ندارد و اینجاست كه گرفتار بحران افسردگی می گردد بنابراین به دانشگاه بعنوان یك پناهگاه می آید و خویش را با امور روزمره مشغول می كند.
دكتر كاظمی افزود: دانشگاه برای چنین فردی به مثابه زندانی است كه نه می خواهد از آن بیرون برود و نه می تواند از آن خارج شود چونكه او بیرون از دانشگاه بی هویت و یك تحصیلكرده بیكار و بی عرضه می باشد اما در دانشگاه حداقل دانشجوی تحصیلات تكمیلی است.
وی اظهار داشت: این بلایی است كه نظام سیاسی بر سر جوان تحصیلكرده می آورد و بی عرضگی خودش را به بی عرضگی فرد منتقل می كند.
این استاد دانشگاه اضافه كرد: تاخیر به مثابه ایدئولوژی همیشه كارساز بوده چونكه ظرفیت كنش ورزی آدمها را در زندگی روزمره گرفته، یعنی نسل جوان پرنشاط و باامید را كه می تواند منبع خلق هنر، ادبیات و علم باشد به یك سری اعداد و ارقام و كتابهای كنكور مشغول كرده است.
نویسنده كتاب ' دانشگاه از نردبان تا سایبان' اضافه كرد: چنین فردی وقتی به 30 سالگی می رسد دیگر از موعد زمان شكوفایی خلاقیتش گذشته و تبدیل به یك فرد تحصیلكرده، منفعل و ترسو می گردد كه چون مهارت ندارد نمی تواند به بیرون از دانشگاه برود.
وی افزود: 56 درصد مردم ایران در دهه 1350 شمسی 'زندگی بهتر' را در درس خواندن و رفتن به دانشگاه می دیدند اما امروزه چهار میلیون نفری كه وارد دانشگاه شده اند و 13 میلیون نفری كه مدرك تحصیلات تكمیلی دارند دیگر به دانشگاه بعنوان جایی برای رسیدن به زندگی بهتر نگاه نمی كنند بلكه زندگی بهتر را در 'تحول اقتصادی' می بینند.
دكتر كاظمی اظهار داشت: امروزه نقش نردبانی دانشگاه از دیدگاه دانشجویان و دانش آموختگان كمرنگ شده و بیشتر وجه سایبانی آن غالب است.
'سایبان' مفهوم گسترده ای دارد. اگر سایبان بودن را به مفهوم دربرگیرندگی قلمداد نماییم، دانشگاه مثل مادری است كه به همه فرزندان خود پناه می دهد و مجموعه ای از ناامیدان، افسرده دلان، روان پریشان و طیفهای دیگر در سنین مختلف با شرایط شغلی متفاوت در آن پناه می گیرند تا به آرامش برسند.
وی اضافه كرد: كارمندی كه می خواهد فقط یك مدرك فوق لیسانس بگیرد چون همه اطرافیانش مدرك فوق لیسانس دارند، كارمندی كه می خواهد برای ارتقای حقوق خود مدرك فوق لیسانس بگیرد، زن خانه داری كه بچه هایش بزرگ شده و رفته اند و وی تنها مانده و می خواهد دوباره جوانی كند، بازنشستگانی كه شاغل بوده اند و دوباره می خواهند درس بخوانند و مدیران سیاسی كه برای رسیدن به ارتقای شغلی نیاز به مدرك دكترا دارند همه به دانشگاه پناه می آورند.
عضو هیات علمی پژوهشكده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم افزود: دانشگاه همینطور معنای سرپناه موقت برای حق التدریسان و رساله نویسان دارد. سرپناه برای عده ای كه دستیاران دسته چندم پژوهشی استادان هستند و یا به شكل غیرقانونی مقالات و كتاب ترجمه می كنند و برای استادانی كه وقت ندارند یا مدیران كلی كه می خواهند كتاب داشته باشند، یا نمایندگان مجلس كه می خواهند رای بیاورند، می نویسند.
وی اظهار داشت: نظام دانشگاهی در ایران آدمهای بی مهارت را تربیت می كند كه حتی مهارت به منظور زندگی كردن هم ندارند چونكه مجموعه، فرصت مهارت آموزی را از دوره دبستان تا آخر دوران دانشگاه از بچه ها سلب می كند.
دكتر كاظمی اضافه كرد: دانشگاه مفهوم دیگری در قالب 'سرپناه بودن' دارد كه این مفهوم شامل پدیده ای به نام استاد - كارمند است. استاد دانشگاه بودن برای خیلیها فقط شغلی است كه فرد می توانست بدست آورد چونكه دانشجویان در دانشگاهها برای بازار تربیت نمی شوند بلكه به منظور زندگی كارمندی و برای دولت تربیت می شوند.
وی افزود: در شرایطی كه دولت متورم شده و دیگر گنجایش پذیرش كارمند ندارد و كارمندان دارای مدرك دكترای ادارات هم كارهای معمولی انجام می دهند، استادی دانشگاه بهترین شغل است چونكه فرد فقط كتابی را درس می دهد و دائم آنرا تكرار و افرادی مثل خودش را تربیت می كنید.
نویسنده كتاب ' دانشگاه از نردبان تا سایبان' اظهار داشت: زندگی استاد - كارمندی برای كسانی كه از نظام دانشگاهی خارج نشده اند و می خواهند بمانند، یك سرپناه است. رویكرد این سرپناه فضای رویایی برای استادی است كه می خواهد تجارب تلخ گذشته خویش را جبران كند و در مقام استاد به شاگردان دستور دهد و قواعدی برای خودش درست می كند.
وی اضافه كرد: امروزه دانشگاه مانند بركه ای گندیده است كه بوی تعفن آن دارد بلند می گردد. این دانشگاه هیچ ارتباطی با زندگی مردم و ساختارهای حكومتی ندارد جز آنكه فقط برای امرار معاش استادان دانشگاهی پروژه های تحقیقاتی از سازمانهای دولتی بگیرد، آن هم پروژه های تكراری، غیركاربردی و غیرمفید.
دكتر كاظمی افزود: دانشگاه سه كاركرد شناختی، علمی و تربیت نیروی متخصص دارد. دانشگاه جایی است كه علم در آن تولید می گردد اما تولید علمی زیادی در ایران صورت نمی گیرد چونكه تولید علمی را صرفا تولید مقاله می دانیم. آن هم مقالات آی.اس.آی كه در گوشه و كنار دنیا غیرمعتبر هستند یا در سایتهای فیك(تقلبی) منتشر می شوند و مجلاتی پژوهشی كه جز نویسنده هیچكس آنها را نمی خواند.
وی تربیت متخصص برای نهادهای بیرونی یا دولتی را از دیگر كاركردهای دانشگاه ذكر و بیان كرد: این نوع تربیت در بیشتر دانشگاهها از میان افراد متعلق به طبقه متوسط جامعه شكل می گیرد اما این طبقه متوسط تربیت شده هم توان و مهارت ارتباط و گفت و گو را ندارد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: حساب 13 دانشگاه برتر از دانشگاههای پولی جداست. وقتی پول وارد دانشگاه می شود، به نظر می آید كه طبقه متوسط دانشگاه را تربیت می كنند و این طبقه در حال تغییر نظام دانشگاهی هستند. به این معنا كه دانشگاه همه قواعدش را در امتحانات، انضباط و كلاس كنار می گذارد و خویش را با شرایط دانشجو وفق می دهد.
وی اضافه كرد: در این نوع دانشگاه انسانها چیزی یاد نمی گیرند و دانشگاه تاثیری بر شخصیت آنها نمی گذارد اما این افراد دانشگاه را تغییر می دهند. این دانشگاهها به هر قیمتی دانشجو می گیرند به جهت اینكه چرخهای دانشگاه بچرخد و در این شرایط است كه كیفیت علمی تنزل پیدا می كند.
'عباس وریج كاظمی' متولد 1352، پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی است كه همه مقاطع كارشناسی پژوهشگری، كارشناسی ارشد جامعه شناسی و دكترای جامعه شناسی فرهنگی و نظری را در دانشگاه تهران گذرانده است. عنوان رساله های وی در دوره كارشناسی ارشد 'ماهیت و ساختار روشنفكری دینی در ایران' و در دوره دكترا 'زندگی روزمره در مراكز خرید شهر تهران' است.
'تاریخ تكوین علوم اجتماعی، جامعه شناسی اقناع و تبلیغ، مطالعات فرهنگی و نقد سیاستهای فرهنگی ایران' موارد تدریس وی در دانشگاه هستند. كاظمی چهار عنوان كتاب در باب جامعه شناسی روشنفكری دینی، دینداری و هم مطالعات فرهنگی مصرف و زندگی نوشته است. همینطور مقالاتی از وی با عناوین 'امام خمینی احیاء دین و ولایت مطلقه فقیه، عرفی شدن و زندگی روزمره، رویكردهای نظری خرید، مصرف فرهنگی، جامعه شناسی مصرف اتومبیل در تهران و هم ترافیك و اخلاق شهروندی: شهر بی انضباط' عرضه شده است.
7489/1858
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب